دیدهاید از بچهها میپرسند در آینده میخواهی چکاره شوی؟ همهشان هم بدون استثنا جوابی در آستین دارند و محض رضای خدا از دکتری و مهندسی هم پایینتر چیزی نمیخواهند. پس میتوانیم بگوییم همه از بچگی میدانند که قرار است روزی کارهای شوند و شغلی داشته باشند. خیلیها هم آگاهی و اطلاعاتشان برای شغل آینده تا سالها در حد همان تصمیم کودکی باقی میماند. ولی واقعیت چیز دیگری است. همه ما قرار است روزی شغلی داشته باشیم و در طول دوران تحصیل و بعد از آن باید تا جایی که میتوانیم خودمان را برای این تصمیم بزرگ آماده کنیم. در ادامه از انتخاب شغل و زیر و بم آن نوشتهایم. اگر دارید همه جا را وجببهوجب به دنبال شغل مورد علاقهتان میگردید، این نوشته را از دست ندهید.
شغل مناسب من چیست؟ دوست دارم در آینده چهکاره شوم؟!
فکر میکنید معیار بچهها برای انتخاب شغل آیندهشان چیست؟ اگر یکبار به مطب پزشک بروند و از محیط آنجا و روپوش و گوشی پزشکی خوششان بیاید تصمیم میگیرند در آینده دکتر شوند. اگر به مهد یا مدرسه بروند و عاشق تخته، گچ و ماژیک شوند، خودشان را در یک کلاس و در حال نوشتن با گچ تصور میکنند و تصمیم میگیرند حتما در آینده معلم شوند و البته که این داستان در مورد تمام بچهها و معیارهای انتخاب شغلشان ادامه دارد.
خیلیها تا بزرگسالی با همین فرمان ادامه میدهند. یعنی دقیقا به همین راحتی برای انتخاب شغل آیندهشان تصمیمگیری میکنند و حتی ادامه تحصیل میدهند. اگر شما هم کمابیش جزء همین دسته هستید لطفا همین جا ترمز کنید، فرمان را به حال خودش رها کنید و سعی کنید بهدنبال جواب این سوالها باشید:
_ من چه کسی هستم؟
_ در چه محیط و جامعهای زندگی میکنم؟
_ و در نهایت شغل مناسب من چیست؟
من چه کسی هستم؟ قصه عجیب خودشناسی
در زندگی قبل از این که بخواهیم هر تصمیمی بگیریم، باید خودمان را بشناسیم. شاید از خودتان بپرسید خب دقیقا چطور خودم را بشناسم؟ یا این که چه چیزهایی را باید در مورد خودم بدانم تا بعدش با جرات فریاد بزنم و بگویم شغل مناسب من بیا که من دیگر خودم را کاملا میشناسم؟
_ باید ویژگیهای شخصیتیتان را بدانید. در ادامه در مورد ویژگیهای شخصیتی بیشتر توضیح میدهیم.
_ نقاط قوت و ضعفتان را بشناسید. خیلی سخت نیست، فقط کافی است مدتی روی خودتان و رفتارهایتان دقیقتر شوید.
_ در مورد هدفهایتان فکر کنید و تا حدودی بدانید در زندگی به کجا قرار است برسید؟
_ انگیزههایتان را بشناسید یا یک چیزی در این مایهها که آن چیست که میتواند من را از رختخواب بیرون بیاورد و دنبال خودش بکشد؟
_ با استعدادهایتان آشنا شوید یعنی بدانید برای چه کار یا فعالیتهایی ساخته شدهاید و استعداد انجامشان را دارید؟
_ ببینید دقیقا چه مهارتها و تواناییهایی دارید؟ یعنی چه کارهایی را بهتر میتوانید انجام بدهید و شرایطتان برای انجام دادنشان آمادهتر است؟
در ادامه بهتر است کمی روی ویژگیهای شخصیتی دقیق شویم. ازطریق دستهبندی زیر میتوانید ببینید ویژگیها و روحیاتتان به کدام گروه نزدیکتر است. البته دستهبندیهای دیگری هم در مورد تیپهای شخصیتی وجود دارد که ما در اینجا خیلی خلاصه یکی از این انواع را آوردهایم.
انواع تیپهای شخصیتی:
- جستجوگر، نوآور، اهل تفکر و تحلیلکننده
- پر جنبوجوش و فعال
- مرتب، منظم و مقرراتی
- هنری و خلاق
- علاقمند به انجام کارهای عملی و خلق کردن چیزهای جدید
- صمیمی، گرم، دوستانه و اجتماعی
اگر شغلی که انتخاب میکنید با ویژگیهای شخصیتیتان همخوانی داشته باشد: رضایت شغلی بیشتری خواهید داشت. در حوزه کاریتان کمتر فرسوده میشوید. روزبهروز در کارتان موفقتر خواهید بود. |
اگر میخواهید از تصورات بچگیتان در مورد شغل مورد علاقه فاصله بگیرید و بهتر و بیشتر خودتان را بشناسید، در مورد چیزهایی که در مورد شناخت خود گفتیم بعدا عمیق و زیاد فکر کنید، بخوانید و مشورت بگیرید. تا اینجا گفتیم همه چیز از شما و شناخت خودتان شروع میشود ولی در ادامه باید بگوییم متاسفانه یا خوشبختانه همه چیز به شما ختم نمیشود. شما باید زحمت بیشتری بکشید و به جز خودتان، محیط اطراف و جامعهای که در آن زندگی میکنید را هم بشناسید.
در چه محیط و جامعهای زندگی میکنم؟
حتما این جمله را زیاد شنیدهاید که «جوامع با سرعتی عجیب و باورنکردنی در حال تغییر هستند.» این جمله شاید خیلی وقتها به نظرتان کلیشهای، خندهدار و تکراری بهنظر برسد. ما هم با شما همنظریم ولی باید بگوییم در انتخاب شغل این جمله و درک مفهومش خیلی مهم و تاثیرگذار است.
کشورها و شرایطشان روزبهروز تغییر میکنند و همراه با این تغییرات شغلهای جدیدی بهوجود میآیند و البته که خیلی شغلها هم از بین میروند یا حذف میشوند. بنابراین ما باید قبل از انتخاب شغل یا یادگرفتن یک مهارت و راهاندازی کسبوکار تمام اینها را درنظر بگیریم. ازطرفی بهتر است بدانیم عنوان شغلی که مثلا 15 سال پیش پردرآمد و روی بورس بوده است، شاید امروز دیگر طرفداری نداشته باشد. بنابراین اگر میخواهید مهارتی یاد بگیرید یا ادامه تحصیل بدهید قبل از آن نیاز بازار و موقعیت آن شغل در کشور را هم درنظر بگیرید.
چگونه استعداد شغلی خود را کشف کنیم
دنیایی را تصور کنید که همه شبیه هم بودند. ویژگیهایشان یکجور بود. مثل هم فکر میکردند، شبیه هم زندگی میکردند و همه یکدست تواناییهایی شبیه هم داشتند. تصورش چطور است؟ مطمئنا ترسناک است. حتی اگر بگویید ترسناک نیست ولی حتما برسر خستهکننده بودنش با ما موافقید. تنوع و تفاوت دنیا را جای بهتری برای زندگی کرده است ولی میدانید چطور میشود که دنیا را به جای چندبرابر بهتری تبدیل کرد؟! اگر هرکس ویژگیهای ذاتیاش را بشناسد و بداند چه استعدادهایی دارد، زندگی خودش و بقیه را بهتر و زیباتر میکند.
یکی از کلیدیترین قدمها هنگام انتخاب شغل آینده نیز همین شناخت استعداد و ویژگیهای ذاتی است. میخواهید این قدم را محکم و استوار بردارید؟ دو راهی که در ادامه برای شناخت استعداد توضیح دادهایم را با دقت بخوانید.
استعدادیابی از طریق مشاوره ؛ تنها در دل جنگل تاریک
یک جنگل پردرخت و تاریک را تصور کنید. شما میتوانید از دل این جنگل بهتنهایی بیرون بیایید؟ بله احتمالا میتوانید. چون هیچ کاری نشد ندارد ولی فرض کنید شخص مورد اعتمادی میآید و میگوید دستت را به من بده تا با هم از جنگل عبور کنیم. حتما نمیتوانید ذوق و شوقتان از این پیشنهاد را پنهان کنید و سریع دستتان را برای کمک جلو میبرید.
- یک مشاور خوب دقیقا با شما و زندگیتان همان کاری را میکند که فرد معتمد با گمشده در دل جنگل کرد.
- یک مشاور خوب کمک میکند تا شما ویژگیهای شخصیتی، محدودیتها، استعدادها و… را بشناسید. درواقع مشاور در خودشناسی کمک بزرگی به شما میکند. اگر شما خودتان را بشناسید و بفهمید که از زندگی چه میخواهید مطمئنا مسیرتان برای انتخاب شغل هم باز و هموار میشود.
- یک مشاور حرفهای، عوامل بیرونی مثل ویژگیهای خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی و… شما رانیز مورد توجه قرار میدهد و باتوجه به همه اینها شما را به سمت درستترین مسیر راهنمایی میکند.
- مشاور کارکشته، علاوهبر استعدادها و ویژگیهای شخصیتیتان، محدودیتها و امکانات جامعه را هم درنظر میگیرد و با جمعبندی تمام این نکتهها، توصیههای نهایی را در اختیارتان میگذارد.
پس با مراجعه به مشاور خودتان، استعدادها و تواناییهایتان، محدودیتهایی که دارید و… را میشناسید و سعی میکنید بهترین تصمیم را در مورد انتخاب شغل آینده بگیرید.
آزمون استعداد شغلی ؛ پاسخ به گزینههای سرنوشتساز
روزهای مدرسه و امتحانها را که حتما یادتان هست؟ روزهایی که از هرچه امتحان بود شاکی و خسته بودیم و بهخصوص تا میتوانستیم سر امتحانهای میانترم و برگزار نشدنش چانه میزدیم. ولی جواب معلمها همیشه ثابت بود. میگفتند ما امتحان میگیریم تا آمادهتر شوید و حداقل خودتان را بعد از آزمون بهتر بشناسید.
روانشناسها هم تقریبا همین کار را میکنند. بعد از مدتها تحقیق و مطالعه، تستهایی طراحی میکنند که :
- شما را به خودشناسی بیشتری برسانند.
- سوالهایی بپرسند تا شما بفهمید با توجه به ویژگیهای شخصیتیتان برای چه نوع شغلی مناسب هستید؟
- اصولا سوالها طوری طراحی میشوند که نکتهها و ویژگیهای ریز شخصیتیتان که تا بهامروز بهشان توجه نداشتید هم در ذهنتان برجسته شوند.
این آزمونها نقش کمککننده دارند و قرار نیست همه چیز را برای ما مشخص کنند. دقیقا مثل یک چراغ قوه که فقط کمی از مسیر پیش رو را روشن میکند.
تاثیر عوامل مختلف بر انتخاب شغل مورد علاقه
اگر یکی دو نسل پیش بهدنیا آمده بودید، لازم نبود خیلی نگران شغل آیندهتان باشید. احتمالا یک شغل موروثی در خانوادهتان بود که میتوانستید یا حتی مجبور بودید در آینده همان را دنبال کنید. اگر هم شغل خانوادگیای درکار نبود، آدمها آنقدر انتخابهای محدودی داشتند که خیلی سردرگم نمیشدند. شاید حتی کسی نمیدانست سردرگمی برای انتخاب شغل چیست؟
ولی این روزها اوضاع کاملا تغییر کرده است. تکنولوژی روزبهروز بیشتر پیشرفت میکند و آدمها هم دواندوان به دنبالش میدوند. فرصتهای شغلی مدام درحال متنوعتر شدن هستند و ازطرفی انتظار آدمها از یک شغل خیلی بیشتر از گذشته است.
در این روزگار پر از شتاب و حرکت، عوامل مختلفی روی انتخاب شغل تاثیر دارند ولی سه عامل بهنظر از همه مهمتر و تاثیرگذارتر هستند:
- علاقه
- مهارت
- نیاز بازار
در ادامه با تاثیر هر کدام از این عوامل بر انتخاب شغل بیشتر آشنا میشویم.
تاثیر علاقه بر انتخاب شغل ؛ عشق کافی نیست
اگر از صد نفر بپرسید که آیا علاقه در انتخاب شغل اهمیت دارد یا خیر؟ احتمالا نود و نه نفرشان میگویند بله، علاقه خیلی مهم است. ولی ما در اینجا قرار است بگوییم خب، دقیقا منظور چه علاقهای است؟ قرار است چطور کارتان را دوست داشته باشید که بشود گفت شما به شغلتان علاقمند هستید؟
- با یکبار دیدن کابین هواپیما، از محیطش خوشتان آمده و تصمیم گرفتهاید خلبان شوید.
- وقتی گوشی پزشکی را داخل گوشتان گذاشتهاید و دلتان خواسته است درد بیماران را کم کنید و همان لحظه تصمیم گرفتهاید پزشک یا پرستار شوید.
- یک نفر از املتتان تعریف کرده است و همان لحظه حس کردهاید که به آشپزی علاقه دارید و باید در آینده آشپز شوید.
اگر منظور شما از علاقه همین موارد بالا است و با همین معیارها میخواهید شغل آیندهتان را انتخاب کنید باید بگوییم کار به همین سادگیها هم پیش نمیرود. درست است که همه این مثالها میتوانند نشان دهنده علاقه ما به یک شغل باشند ولی سوالی که پیش میآید این است:
چقدر علاقه برای انتخاب شغل کافی است؟
زمانی میتوانید بگویید من به شغل ایکس یا ایگرگ علاقه دارم که قبل از هر چیز در موردش تحقیق کرده باشید.
- اگر شغل مورد نظرتان به تحصیلات خاصی نیاز دارد باید در مورد واحدهای درسی آن رشته پرسوجو کنید مثلا اگر دوست دارید پزشک شوید، ببینید آیا میتوانید از پس خواندن دروس رشته پزشکی بربیایید و با علاقه مباحث سخت و پیچیدهاش را دنبال کنید یا نه؟
- از افراد مطلع در مورد شغل مورد علاقهتان بپرسید. فرض کنید احساس میکنید به عکاسی علاقمند هستید و به هر ترتیبی میخواهید در آینده عکاس شوید. قبل از هر تصمیمی با چند عکاس در مورد شغلشان حرف بزنید و مشورت بگیرید.
- همانطور که قبلا هم گفتیم بهتر است با کمک مشاور و آزمونهای استعدادیابی، ببینید آیا علاقهتان با استعدادهایتان همخوانی دارد یا نه؟ ممکن است شما به مکانیکی و تعمیر ماشینها علاقه داشته باشید ولی شاید واقعا استعداد خاصی در این زمینه نداشته باشید و نتوانید آنطور که باید و شاید در کارتان پیشرفت کنید.
- فراموش نکنید علاقه یک مقوله صفر و صدی نیست. شما میتوانید به شغلهای مختلف به میزانهای متفاوتی علاقمند باشید. مثلا میتوانید عاشق آشپزی باشید ولی نقاشی یا آرایشگری را هم به میزان کمتری دوست داشته باشید. اینجاست که باید ببینید کدام با روحیات، استعدادها، مهارتهایتان و.. سازگارتر است تا بتوانید تصمیم نهایی را بگیرید.
تاثیر مهارت بر انتخاب شغل ؛ هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد
فرض کنید شهرتان فقط یک خیاط دارد و همان هم تمام لباسها را ناقص و تنگ یا گشاد میدوزد. شما از کار خیاط ناراضی هستید ولی چه کنید که انتخاب دیگری ندارید و چه خوب چه بد، باید لباسهایتان را بهدست خیاط ناشی بسپارید.اگر یک خیاط دیگر وارد شهرتان شود که لباسهای بهتری میدوزد مسلما شما و بقیه اهالی شهر بهسمت کارگاه خیاط تازهوارد میروید؛ چون مهارت بیشتری دارد.
قصه کار و مهارت در دنیای امروز دقیقا همین است. شما اگر شغلی را دوست دارید و میخواهید در آینده به سمتش بروید باید بتوانید مهارت زیادی در آن شغل کسب کنید. در غیراینصورت بهسرعت از بازار کار آن رشته حذف خواهید شد. چون در هر شغلی افراد ماهر زیادی وجود دارند و مشتریها خیلی زود آنها را شناسایی میکنند و به سمتشان میروند. در مورد مهارت در انتخاب شغل، سعی کنید نکتههای زیر را به ذهنتان بسپارید:
- مهارت و استعداد با هم تفاوت دارند. پس قبل از این که تصمیم بگیرید مهارت خاصی را بهدست بیاورید، ببینید آیا در آن زمینه استعداد دارید یا نه؟ اگر استعداد کافی نداشته باشید احتمالا بهاندازه کافی موفق نخواهید شد یا نیمهکاره دلزده و دلسرد میشوید. فرض کنید علاقه شدیدی به بازیگری دارید و میخواهید به کلاسهای بازیگری بروید و مهارت این رشته را بهدست بیاورید. ولی قبل از هر تصمیمی بهتر است اول ببینید استعداد بازیگری در شما هست یا نه؟
- اگر تصمیمتان را گرفتهاید و میخواهید شروع به مهارتآموزی کنید، نقش تلاش را این وسط حسابی جدی بگیرید. مهارتها یکشبه و یکماهه بهدست نمیآیند. به قول معروف باید جور هندوستان بکشید تا در زمینه موردعلاقهتان ماهر شوید و به طاووس زیبای موفقیت برسید.
- بهروز باشید. مثلا اگر به طراحی داخلی، دکوراسیون و… علاقه دارید، بهدنبال یادگیری نرمافزارهای قوی و بهروز این رشته باشید و سعی کنید با تکنولوژی و علم روز این رشته جلو بروید.
رعایت تمام نکتههای گفتهشده باعث میشود در مسیر شغل موردعلاقهتان دائم روبه جلو در حرکت باشید.
سه ضلع مثلث موفقیت: علاقه، مهارت و پشتکار!
تاثیر نیاز بازار ؛ بهدنبال شغلهای نان و آبدار
فرض کنید شغل مورد علاقهتان را با تحقیق و مشورت پیدا کردهاید و فهمیدهاید که استعداد یادگیری و انجام دادنش را هم دارید ولی آیا پازل شغل آینده شما دیگر تکمیل شده است؟ نیاز نیست چیزهای بیشتری را موردتوجه قرار بدهید؟
درواقع همه چیز به مهارت و استعداد محدود نمیشود. شما نمیتوانید بدون توجه به اطرافتان و نیازهای جامعه یک شغل خوب و مناسب انتخاب کنید. باید قبل از تصمیم نهایی، بازار و نیازهایش را هم درنظر بگیرید. تصور کنید به روانشناسی علاقه دارید و در موردش حسابی تحقیق کردهاید. هم استعداد یادگیری مباحث و درسهایش را دارید و هم با ویژگیهای شخصیتیتان جور در میآید ولی بهتر است قبل از قطعی شدن تصمیمتان، به بازار کار این رشته هم توجه کنید. ببینید آیا بعد از دانشآموختگی میتوانید بهراحتی کار پیدا کنید؟ در مورد گرایشهای این رشته تحقیق کنید و سعی کنید بفهمید کدام یکی از گرایشهای روانشناسی بعدا بازارکار بهتری خواهد داشت؟
اگر تاثیر نیاز بازار در انتخاب شغل را ندیده بگیرید، ممکن است بعدا ضرر کنید و از بیتوجهیتان پشیمان شوید. بنابراین قبل از هر تصمیمی تا میتوانید چشمهایتان را روبه شرایط بازار کار رشتههای مختلف باز کنید.
برنامهریزی برای شغل آینده ؛ پیش به سوی هدف
تصور کنید میخواهید به یک سفر خاطرهانگیز بروید. از قبل برای روزها و ساعتهایش برنامهریزی میکنید و سعی دارید برنامهها طوری چیده شوند که بیشتر و بهتر خوش بگذرانید. حالا فرض کنید کاملا یکدفعهای سفر بروید. حتما خوش میگذرد ولی اگر از قبل برنامهریزی میکردید، بعضی وسایل را همراه داشتید، نقشه و مسیرها را چک میکردید و لذت بیشتری میبردید.
انتخاب شغل هم چنین روالی دارد. اگر هیچ وقت به آیندهتان فکر نکنید و هیچ هدف و برنامهای هم نداشته باشید، بالاخره در آینده صاحب یک شغل خواهید شد ولی احتمال کمتری دارد که از کارتان راضی باشید. بنابراین برای یک زندگی بهتر، به صلاحتان است که از چند سال قبل برای شغل آیندهتان برنامهریزی کنید.
- خودشناسی: در مورد خودشناسی مفصل توضیح دادیم. قدم اول برای یک آینده خوب، شناختن خودتان است؛ شناختن شخصیت، ویژگیهای ذاتی، استعداد و…
- مهارت: ببینید به چه چیزهایی علاقه دارید و بر اساس علاقه و استعدادتان، مهارتهای مختلف را یاد بگیرید.
- تجربه: تا زمانیکه فرصت دارید هم چیزهای مختلف را تجربه کنید و هم از تجربههای دیگران استفاده کنید. دوران دبیرستان و دانشگاه بهترین سالها برای کسب تجربههای ناب است. تجربههایی که شاید نفع مالی نداشته باشند ولی خیلی راهها را در زندگی برایتان هموار میکنند.
- تلاش: پشتکار و تلاش به تنهایی خیلی معادلات را در زندگی تغییر میدهند. حتی اگر کوچکترین روزنه نوری میبینید، بهجای ناامیدی و سردرگمی تلاشتان را بیشتر کنید.
- شبکه اطرافیان: هرگاه علاقه و استعدادتان را شناختید و تاحدی دانستید که به کجا قرار است برسید، شبکه اطرافیانتان را قوی کنید. یعنی تا جایی که میتوانید با افراد موفق در زمینه کاریتان ارتباط بگیرید و از تجربههایشان استفاده کنید. این روزها شبکههای اجتماعی شانس آشنایی با افراد سرآمد هر رشته را خیلی راحتتر کردهاند. شما بهآسانی میتوانید با تعداد قابل توجهی از آدمهای موفق و کاربلد رشتهتان در تعامل باشید.
6 اشتباه رایج در انتخاب شغل که شما نباید تکرارشان کنید
- نه به تقلید: راه خودتان را پیدا کنید و خیلی به جو دوروبرتان توجه نکنید. اگر بخواهید دنبالروی محض و بیچونوچرای دیگران باشید، قطعا به بنبست میخورید.
- به دانشگاه علاقه ندارید؟ نروید: اگر به درس و دانشگاه علاقه ندارید و فقط برای مدرک درس میخوانید، همینجا توقف کنید. شاید علاقه شما در حوزه و مهارت دیگری باشد. پس هرچه سریعتر راهتان را پیدا کنید و بیخیال هر مدرک بدون علاقهای شوید.
- نه به شغلهای پرهیاهو و دهان پرکن: مهم نیست شغلی که انتخاب میکنید اسم و رسمدار باشد و چشم اطرافیان را کور کند. همین که شما به حوزه کاریتان علاقه داشته باشید و بهدنبال پیشرفت و درآمد معقولی باشید کافی است.
- از غیرمتخصصها راهنمایی نگیرید: درست است که خانواده و دوستانتان شما را دوست دارند و خیرتان را میخواهند ولی این دلیل خوبی نیست که تنها به مشورت با آنها برای انتخاب شغل اکتفا کنید. برای تصمیم درست در این مسیر سرنوشتساز جدیت و تلاش بیشتری لازم است.
- تمام تمرکزتان را روی آینده نگذارید: شرایط مدام درحال تغییر است و هیچ کس نمیتواند یک برنامهریزی دقیق برای سالهای بعد زندگیاش بکند. فراموش نکنید تمام کارها و تجربههای شما نسبی است و تمرکز زیاد روی آینده میتواند امروزتان را خراب کند.
- تعادل بین عقل و احساس: قرار نیست همه بار روی دوش عقل و منطق باشد و به احساساتتان اجازه دخالت در مورد شغل و آینده را ندهید. بهتر است گاهی هم براساس ندای درونیتان عمل کنید.
کلام آخر
در بین تصمیمهای ریز و درشتی که در زندگی میگیرید، انتخاب شغل قطعا یکی از مهمترینها است. تصمیمی که قرار است تکلیف کیفیت نصف روز، هفته، سال و حتی کل عمرتان را مشخص کند. چون شما مفیدترین ساعتهای روز و هفته و شیرینترین سالهای عمرتان را در محل کار میگذرانید و فقط کافی است از شرایطی که دارید و کاری که باید انجام دهید ناراضی باشید تا بیشترین استرسها و فشارها به سمتتان سرازیر شوند. بنابراین بهتر است قبل از هر تصمیمی برای آینده و انتخاب شغل، حسابی فکر و تحقیق کنید. تمام نیرویتان را بهکار بگیرید، با شناخت و علم کافی جلو بروید و تا وقتی به شغلی که میخواهید نرسیدهاید، دست از تلاش برندارید.